گر صبر کنی...

ساخت وبلاگ

پاییز آشناست...
مثل عزیزی که از سفر بازگشته، مثل
رفیقی که بعد مدت‌ها به دیدنت آمده،
مثل بخار برخاسته از
چای داغی که با لذت و اشتیاق می‌نوشی‌،
مثل عطر خاک باران خورده،
مثل طعم گس خرمالو در هوایی ابری،
مثل بوی تند و گیرای نارنگی،
مثل صدای باران در شبی سرد،
مثل هیجان نخستین نگاه،
نخستین لبخند، نخستین آغوش...

پائیز را دوست دارم

نرگس صرافیان

گر صبر کنی......
ما را در سایت گر صبر کنی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zirebaroon1 بازدید : 29 تاريخ : دوشنبه 10 مهر 1402 ساعت: 18:07

سلام

امشب ماه گرفتگی بود

دلم منم مثه ماه خیلی گرفته

نمیدونم تاثیر عقرب بود روی تارس یا چی...

از تبعاتش هم بغضی ک افتاده تو وجودم...

امشبم یه جوری صب میشه ...فقط خواستم یه گوشه ی وبلاگ ثبت بشه ک یادم بمونه بی مهری اون آدم بده یادم نره... هیچ وقت

گر صبر کنی......
ما را در سایت گر صبر کنی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zirebaroon1 بازدید : 55 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1402 ساعت: 15:31

سلام

امشب ماه گرفتگی بود

دلم منم مثه ماه خیلی گرفته

نمیدونم تاثیر عقرب بود روی تارس یا چی...

از تبعاتش هم بغضی ک افتاده تو وجودم...

امشبم یه جوری صب میشه ...فقط خواستم یه گوشه ی وبلاگ ثبت بشه ک یادم بمونه بی مهری اون آدم بده یادم نره... هیچ وقت

گر صبر کنی......
ما را در سایت گر صبر کنی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zirebaroon1 بازدید : 41 تاريخ : پنجشنبه 16 شهريور 1402 ساعت: 18:17

سلام

امشب ماه گرفتگی بود

دلم منم مثه ماه خیلی گرفته

نمیدونم تاثیر عقرب بود روی تارس یا چی...

از تبعاتش هم بغضی ک افتاده تو وجودم...

امشبم یه جوری صب میشه ...فقط خواستم یه گوشه ی وبلاگ ثبت بشه ک یادم بمونه بی مهری اون آدم بده یادم نره... هیچ وقت

گر صبر کنی......
ما را در سایت گر صبر کنی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zirebaroon1 بازدید : 42 تاريخ : دوشنبه 6 شهريور 1402 ساعت: 16:56

سلام

امشب ماه گرفتگی بود

دلم منم مثه ماه خیلی گرفته

نمیدونم تاثیر عقرب بود روی تارس یا چی...

از تبعاتش هم بغضی ک افتاده تو وجودم...

امشبم یه جوری صب میشه ...فقط خواستم یه گوشه ی وبلاگ ثبت بشه ک یادم بمونه بی مهری اون آدم بده یادم نره... هیچ وقت

گر صبر کنی......
ما را در سایت گر صبر کنی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zirebaroon1 بازدید : 38 تاريخ : پنجشنبه 26 مرداد 1402 ساعت: 16:39

سلام

امشب ماه گرفتگی بود

دلم منم مثه ماه خیلی گرفته

نمیدونم تاثیر عقرب بود روی تارس یا چی...

از تبعاتش هم بغضی ک افتاده تو وجودم...

امشبم یه جوری صب میشه ...فقط خواستم یه گوشه ی وبلاگ ثبت بشه ک یادم بمونه بی مهری اون آدم بده یادم نره... هیچ وقت

گر صبر کنی......
ما را در سایت گر صبر کنی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zirebaroon1 بازدید : 23 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1402 ساعت: 12:13

سلام

امشب ماه گرفتگی بود

دلم منم مثه ماه خیلی گرفته

نمیدونم تاثیر عقرب بود روی تارس یا چی...

از تبعاتش هم بغضی ک افتاده تو وجودم...

امشبم یه جوری صب میشه ...فقط خواستم یه گوشه ی وبلاگ ثبت بشه ک یادم بمونه بی مهری اون آدم بده یادم نره... هیچ وقت

گر صبر کنی......
ما را در سایت گر صبر کنی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zirebaroon1 بازدید : 44 تاريخ : يکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت: 23:26

آرام باش! درست می شود...

نه هیچ شبی و نه هیچ زمستانی دائمی نیست!

آفتاب می تابد،

شاخه ها جوانه می زنند و تمامِ شکوفه های در انتظار متولد خواهند شد...

هیچ ابری تا همیشه در مقابلِ مهتاب نمی ایستد و هیچ ماهی تا همیشه در حصار نمی‌مانَد..

نور، سپاه سیاهی را میدرد حتی اگر به قدرِ روزنه ای باشد

و بهار؛ هزار هزار زمستان را سبز می‌کند،

روزهای سخت رو به پایان است، آرام باش... گر صبر کنی......

ما را در سایت گر صبر کنی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zirebaroon1 بازدید : 43 تاريخ : يکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت: 23:26


من تمام هستی ام را در نبرد با سرنوشت

در تهاجم با زمان

آتش زدم کشتم

من بهار عشق را دیدم ولی باور نکردم

یک کلام در جزوه هایم هیچ ننوشتم

من ز مقصدها پی مقصودهای پوچ افتادم

تا تمام خوب ها رفتن و خوبی ماند در یادم

من به عشق منتظر ماندن همه صبر و قرارم رفت

بهارم رفت

عشقم مرد

یارم رفت...

گر صبر کنی......
ما را در سایت گر صبر کنی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zirebaroon1 بازدید : 41 تاريخ : يکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت: 23:26

عمل شدم قبل و بعدش پر از استرس... استرس عمل نه...یه آدمی سمی ک تو زندگیت باشه سرطان و عمل هم نمیتونه تو رو اندازه ی اون بلرزونه...یه حس مبهم دارم مثلا جمع کنم برم یه جایی ن گوشی داشته باشم ن خبری بدم ب کسی...خودم باشم بی دغدغه .... یه شهر دور یه مدت تنهایی سر کنم با خودماصن هیچ فکری نباشه ب قبل فک کنم ب بعد فک کنم نه هیچی...مثلا صبوری کردم نشد... داد و فریاد .... نشدهیچ راهی ندارم چرا تموم نمیشه این قسمت از زندگیم ک مثه منجلاب دارم غرق میشم توش؟؟؟؟خدایا خیلی طولانی نشده؟ نمیزنی برم فصل بعدی؟ گر صبر کنی......ادامه مطلب
ما را در سایت گر صبر کنی... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zirebaroon1 بازدید : 64 تاريخ : دوشنبه 7 فروردين 1402 ساعت: 17:03